- گله دار
- صاحب گله، کسی که گلۀ گوسفند دارد
معنی گله دار - جستجوی لغت در جدول جو
- گله دار
- صاحب گله (گوسفندو غیره) آنکه گله رانگهبانی کند و پرورش دهد: گروهی از گله داران در میان رود غزنین فرود آمده و گاوان بدانجا بداشته
- گله دار ((گَ لَّ یا لُِ))
- دارنده گله (گاو و گوسفند و غیره)، آن که گله را نگهبانی کند و پرورش دهد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل و شغل گله دار: بشتر بانی و گله داری کردی آهستگی و هشیاری. (نظامی)
کلاه دار، آنکه کلاه بر سر دارد، پادشاه
آدم مدبر و تیز هوش و سریع الانتقال و با ذوق
Knotty, Lumpy
nodoso, grumoso
knorrig, klumpig
węzłowy, grudkowaty
узловатый , комковатый
вузлуватий , грудкуватий
enredado, grumoso
noueux, grumeleux
nodoso, grumoso
knobbelig, klonterig
गुँठीदार , गड्डेदार
penuh simpul, menggumpal
매듭이 많은 , 덩어리가 있는
מסובך , גושני
纠结的 , 块状的
結び目の多い , しこりのある
düğümlü, topaklı
na fundo, yenye makojo
มีปม , เป็นก้อน
গিঁটযুক্ত , গাদাযুক্ত
گرہ دار , گٹھلی دار
عقديٌّ , متجمّعٌ
آنچه دارای نقش گل و بوته باشد مثلاً پارچۀ گل دار
Shepherd